به گزارش بانگ اقتصاد به نقل از خبرخونه، چندی پیش گزارشی در روزنامه دنیای اقتصاد مورخ 28 آبان 1401 مبنی بر طرح اصلاح کمیسیون ماده 5 با عنوان "تغییر کاربری در اتاق شیشه ای" منتشر شد که طراحان آن بر این مساله تاکید کرده اند که میبایست سهم و منافع عمومی در مصوبات این کمیسیون بر منافع شخص یا گروه خاص غالب شود. پس از همین روی ضروریست تا اصلاحات نظام مندی در این کمیسیون صورت گیرد. اما پرسشی که در این میان مطرح میشود و هیچ یک از طرفین یعنی مخالفان و موافقان طرح به آن پاسخ روشنی نداده اند آنست که منافع عمومی کدام هستند؟
آیا باغ و باغات تهران که برای دههها در دل محلات شهر جا خوش کرده اند و هر روز از تعداد آنها کاسته شده میشود جز منافع شهروندان تهرانی هستند یا خیر؟
منطقه شمالی الهیه 1401(منبع:نگارنده) محدوده میدان تختی |
منطقه شمالی الهیه 1393(منبع:وب سایت مشرق نیوز) محدوده میدان تختی |
منطقه شمالی الهیه 1378(منبع:وب سایت مشرق نیوز) محدوده میدان تختی |
آیا سفرههای زیرزمینی شهری مانند تهران که هر روز به لطف برج سازی و انبوه سازیهای غیر اصولی خشکتر و خشکتر میشوند آنهم در شرایطی که بنابه گفتهی رییس مرکز اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی در همین روزهای اخیر "تهران تا چند ماه دیگر بیشتر آب ندارد" (شبکه شرق - 2 آبان1401)، جز منافع مردم تهران محسوب میشود یا خیر؟ آیا کوچه باغهای شمال شهر تهران با عرضهای 4 متری و 6 متری که با ساختمانهای بلند مرتبه محصور شده اند و اگر روزی بحران غیرمترقبهای مانند آتش سوزی و زلزله رخ بدهد هیچ خودروی امدادی نمیتواند به این کوچهها و خیابانها حتی نزدیک شوند،آیا جز منافع عمومی به حساب میآید یا خیر؟حال بماند که این میزان از ساخت و ساز چه برسر کیفیت زندگی مردم باغ محلات شمال شهر تهران آورده است! آیا پهنههای سبز که روزی قرار بود که هرساله به تعداد آنها افزوده شود و امروز کار به جایی رسیده که حتی دامنهی کوهها تا نوک آنها از ساخت و ساز سازمان یافته بی نصیب نمانده ، چه رسد به پهنههای سبز و رود درهها ! جز منافع عمومی محسوب میشود یا خیر؟ آیا هوای تهران که بخش قابل توجهی از آلودگی آن به گفتهی رییس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت تا 30 درصد میباشد به علت ساخت و سازها و صنایع وابسته به آن و مصالح آلاینده است جز منافع عموی محسوب میشود یا خیر؟
ساخت و ساز بی رویه و غیر اصولی در محله گلابدره تهران که برروی دامنهی کوه درحال پیشروی است و به گفته شهردار منطقه یک تهران به نقل از پایگاه خبری تحلیلی شهر در تاریخ 22 مهر1401با اجرای طرح موضوعی-موضعی و گرفتن مجوز از کمیسیون ماده 5 سطح اشغال 30درصدی به 60درصد ارتقا پیدا کند. این درحالی است که در چنین شرایطی صدور چنین مجوزهایی تنها به نفع گروه اندک از سوداگران زمین خواهد بود تا شهروندان تهرانی که با بحران هوا و آب دست و پنجه نرم میکنند. منبع تصویر: همشهری
اگر بخواهیم این لیست را ادامه دهیم میتوانیم به حق بهره گیری از نور خورشید و دید و منظر شهروندانی که در زیر سایه ساختمانهای بلند زندگی میکنند، به معابر تنگ و پر ترافیک محصور شده با ساختمان هایی که نسبت بلندی آنها به پهنای معابر به 4:1،5:1 یا گاهی بیشتر هم میرسد، به بسته شدن کریدورهای هوایی توسط انبوه سازیهای احمقانه و سودجویانه و دهها مورد دیگر هم اشاره کرد.
منبع تصویر:خبرگزاری مهر
از آنجا که بسیاری از موارد بر شمرده در بالا با عنایت به تصمیمات کمیسیون ماده 5 و رای به تغییر کاربری زمین اتفاق افتاده است ، سوالی که باید دراینجا مطرح شود بسیار بنیادیتر از چرایی این طرح است ( طرح اصلاح کمیسیون ماده 5) و آن این که اصلا لزوم وجود کمیسیون ماده 5 چیست اگر اصلا نخواهد منافع شخص یا گروهی را بر منافع عموم ترجیح دهد؟! و اگر قرار است کمیسیون ماده 5 درباره کاربری و یا تغییر کاربری عرصهها و پهنههای شهری به نفع پروژههای ملی و عمومی تصمیم گیری کند چه لزومی به تهیه طرحهای خشک و منسوخ جامع و تفصیلی هست که برای آیندهی شهرها و شهروندان تصمیم گیری کند ، آنهم در دورهای که در بسیاری از کشورهای پیشرفته سال هاست که طرحهای سیال شهری جایگزین چنین طرح هایی شده اند ضمن آن که اگر وجود چنین طرح هایی(جامع و تفصیلی) را همچنان دارای اعتبار و مفید بدانیم، جز شرایط اضطرار مثل ساخت مسکن عمومی و البته ارزان ، یا پروژه هایی از این دست چه لزومی به تهیه طرحهای موضعی و موضوعی از سوی سایر سازمانها و اشخاص وجود دارد که در باطن (نه روی کاغذ و در حرف) جز منفعت شخصی و گروهی هیچ منفعتی برای عموم مردم ندارند .
برای نمونه میتوان به تاسیس پارکهای علم و فن آوری اشاره کرد که به بهانهی آن بسیاری از دانشگاهها اقدام به گرفتن زمین کردند و با تغییر کاربری دادن پهنههای مشخص شده در طرح تفصیلی اقدام به ساخت و ساز کردن در آنها و یا گاهی فروش این زمینها نمودند. درحالی که در واقع امر تاسیس چنین پارک هایی در بیشتر موارد نه تنها محقق نشد و نتوانست گرهای از مشکلات اشتغال و فن آوری کشور باز کنند بلکه تنها بهانهای بودند برای سوداگری زمین توسط مراکز علمی. اما از این اسفناکتر باید به پهنهی سبز منطقه 22اشاره کرد که روزی قرار بود منطقهای ویژه با خانههای مقرون به صرفه و اقتصادی، سرانههای سبز بالا و فضاهایی با کیفیت باشد که هم گرهای از مشکل مسکن شهروندان تهرانی باز کنند، هم از کم بودن سرانه فضای سبز شهر و شاید کمکی باشد برای بهبود هوای شهر (بنا به گفته عباس آخوندی وقتی منطقه 22 تهران طراحی میشد، اصرار مرحوم کازرونی وزیر مسکن دهه 60 بر این بود که این منطقه به عنوان دالان باد تهران «کوتاه مرتبه» و با حداکثر فضای سبز باقی بماند. اما اکنون حجم انبوه ساختمانهای بلند مرتبه که در منطقه مذکور احداث شده است جریان باد تهران را متوقف کرده و این یکی از دلایل تشدید آلودگی هوای تهران به شمار میرود.) (سهم ساختمان سازی در آلودگی هوا) آیا تمامی اینها محقق شدند؟
به راستی لزوم وجود چنین کمیسیون هایی (از جمله کمیسیون ماده 7) برای تحقق منافع عمومی شهروندان چیست و چطور میتوان امید به اصلاح آنها بست؟چرا که اساسا وجود چنین ساز و کارهایی جز برای تامین منافع گروهی اندک و وابسته به جریان سرمایه و قدرت و اعطای امتیازات طلایی به آنها هیچ نفع دیگری برای عموم مردم ندارند.
سهیل قدیری - دکترای تکنولوژی معماری و برنامه ریزی شهرسازی