تخریب برای رقابت و انحصار
درست مثل بسیاری از کسبوکارهای نوین و سنتی دیگر، ریشه بسیاری از اتهامات و تخریبهای رسانهای و فضای مجازی به «رقابت» برمیگردد. آنهم زمانی که یک برند نوپا در حوزه خودش با خلاقیت، همت یا هوش موسسان و مدیرانش توانسته باشد در مدت زمان نسبتا کوتاهی موفقیتهای قابل توجهی کسب کند.
گرچه لطمه زدن به اعتبار رقبا در رسانههای عمومی یا شبکههای اجتماعی یک روش غیرمنصفانه به نظر میآید، اما در همهجای دنیا به صورت «غیررسمی» تبدیل به یکی از ابزارهای بازاریابی شده است.
در این روش، کسبوکارها نقاط ضعف مهمترین رقبای خود را رصد میکنند و در بازههای زمانی از پیش برنامهریزی شده با استفاده از ابزارهای رسانهای و شبکههای اجتماعی، هجمه به اعتبار یک یا چند برند شروع میشود.
اگر علاقمند به پیگیری اخبار رسانههای کسبوکارها باشید معمولا مدتی پس از این هجمهها، یک کسبوکار جدید یا یک محصول جدید از رقبای تازه یا قدیمی رونمایی میشود. گاهی بعضی کسبوکارهای قدرتمند که تواناییها و ظرفیتهای مناسبی کسب کردهاند، با تخریب و برچسب به رقبای کوچکتر یا همسطح خود به دنبال ایجاد انحصار و یکهتازی در بازار هستند.
استفاده از ابزارهای ناجوانمردانه برای تبلیغات، بازاریابی یا فرهنگسازی معمولا به صورت غیررسمی و محرمانه پیش میرود تا برند تخریبگر از حواشی احتمالی در امان باشد. مثالهای داخلی و بینالمللی مختلفی درباره این موضوع وجود دارد اما شاید رسمیترین مثال به رقابت دو برند معروف پپسی و کوکاکولاست.
متخصصان تبلیغات، بازاریابی یا روابط عمومی و بعضی از خبرنگاران با تجربه، پس از مواجهه با موجهای رسانهای علیه یک برند مشهور یا خوشنام، اولین موردی که به فکرشان میرسد همین موضوع «تخریب برای رقابت یا انحصار» است.
آنها با بررسی چند فاکتور اصلی حتی ردپای عوامل تخریب را پیدا میکنند.
درباره موضوع تخریبها علیه یک برند صرافی ارز دیجیتال مثل اکسکوینو هم، فاکتورهای مختلفی وجود دارد که نشان میدهد، یک موج رسانهای منفی با اهداف پشت برده در حال شکلگیری است.
گرچه اکسکوینو و دیگر صرافیهای ارز دیجیتال فعال همسطح دارای نقاط ضعف مشخصی هم هستند اما به دلایل شرایط خاص اقتصادی و کسبوکاری داخلی، روش غیراخلاقی تخریب و تشویش اذهان هرگز پذیرفته شده نیست و ممکن است این حوزه نوین را تحت تاثیر قرار دهد.
نقش رسانههای غیررسمی و بلاگرها
جذب مخاطب و کسب درآمد، مهمترین انگیزههای اداره یک صفحه رسانه غیررسمی در شبکههای اجتماعی است. بلاگرهایی که به صورت رسمی در رسانههای رسمی استخدام نیستند و حقوق درآمد ثابتی ندارند، معمولا با استفاده از ظرفیتهایی که مخاطبانشان برای آنها ایجاد میکنند به درآمدزایی میرسند.
معمولا سوژههای خبرهای جنجالی، محتواهای هیجانانگیز یا اتفاقات دارای حواشی مختلف قانونی یا رسانهای به راحتی و بدون بررسی کامل تمامی جوانب و فاکتورها در صفحات اجتماعی بلاگرها و رسانههای غیررسمی منتشر میشوند.
اما رسانههای رسمی از مطرحکردن بعضی موضوعات که حواشی عجیبی به دنبال دارد یا دردسرهای قانونی ایجاد میکند، اجتناب میکنند. حتی اگر انگیزههای مختلف مالی و غیرمالی وجود داشته باشد، با احتیاط و با اشاره به محتواهای شبکههای اجتماعی یا صفحات بلاگرها به موضوع میپردازند تا کمترین مشکل قانونی متوجه خودشان باشد.
از طرفی امروزه مهمترین روش انتقال وجه به بلاگرهای جنجالی برای تخریب برندها، استفاده از ظرفیتهای ارزهای دیجیتال است که رهگیری آن بسیار دشوار و گاهی ناممکن است. به همین دلیل تخریب برندهای ارز دیجیتال مخصوصا از طرف بلاگرهای خارجنشین قطعا با انگیزههای مختلف غیراخلاقی صورت میگیرد.
جدای از رقبای داخلی، سازمانها و نهادهای سیاسی و جاسوسی خارجی هم تامین کننده مالی این بلاگرها هستند؛ انگیزه و هدف اصلی هم امنیت روانی جامعه است. آنها به دنبال تشویش اذهان عمومی علیه تمامی ظرفیتهای کسبوکاری موفق داخلی هستند؛ کسبوکارهایی که در اوج تحریمها شکل گرفتهاند، موفق شدهاند و توانستهاند اشتغالزایی یا درآمدزایی مناسبی هم ایجاد کنند.