بانگ اقتصاد، زندگی مدرن همواره مشکلات و مصایب خاص خود را داشته که طی سه دهه گذشته این مشکلات بیش از پیش خود را نشان داده و متاسفانه در زندگی شهری و اخیرا روستایی نیز سرایت کرده است.
از آمار طلاق، زنان بی سرپرست، فرزندان بی سرپرست یا بد سرپرست گرفته تا آمار تجاوز و خودکشی. اما در بسیاری از کشورها به این نتیجه رسیده اند که ریشه تمام این معضلات اجتماعی در تنهایی است.
با پیشرفت شبکه ها و تکنولوژی ارتباط های انسانی جای خود را به ارتباط های مجازی داد، عده ای این پیشرفت را به عنوان بهای ترقی لازم میدانند و استدلال میکنند که شاید ارتباطات ما محدود شده باشد اما این بهایی بود که برای پیشرفت باید پرداخت میکردیم و کاملا ارزش داشت.
آیا می شود که به جای بغل کردن و بوسیدن پدر و مادر برایشان استیکر بوسه بفرستیم حتی میتوان در سایت هایی بخصوص ثبت نام کرد تا هر روز صبح برایشان استیکر صبح بخیر و هرشب استیکر شب بخیر ارسال کند مهم هم نیست که بعد چند سال می فهمند که آن سیستم بعد از فوت پدر و مادر همچنان هرروز برایشان استیکرها و کارت پستال ها را میفرستاد.
شاید چند دهه قبل کسی عنوان میکرد که قرار است روزی انسان ها با شکلک ها با هم در ارتباط باشند، یک پوزخند تحویل میگرفت و به عقل آدم شک می کرد، از ذهنش می گذشت که این نوع ارتباط از جنس ارتباط انسان های اولیه با همدیگر است ولی امروز همین شده است.
به تمام این موارد، حال سوال و بحث اینجاست که زمانی که اردیبهشت ماه امسال وقتی امانالله قرایی یکی از جامعه شناسان ایرانی پیشنهاد چنین وزارت خانه ای را به دولت داد گاها این مطلب به طنز گرفته شد و تنها دو خبر از نظر این جامعه شناس منتشر شد.
با این نکته به موضوع هرم سنی و سالمندان و جامعه ایرانی می پردازیم و اینکه باید صریحتر و زودتر درباره وضعیت هرم جمعیتی ایران تصمیم گرفت و نباید منتظر این بود که بعد از اتفاقی بزرگ کمیته و ستادی تشکیل داد.
بررسیهای دقیق در ارتباط با جمعیت و آینده طبقه سالمندان در حال رشد از ضروریات همه جوامع است و باید با سرعتی دقیق در ارتباط با آینده جهان که برپایه آمار، آیندهای پیر خواهد بود، تصمیمگیری، برنامهریزی و سیاستگذاری کرد.
از آنجایی که میزان باروری کلی کاهش یافته است دیگر جوانی هم نداریم که به سالمندان خدمت کند. كشورهای كه با نرخ باروری پایین و كاهش عرضه نیروی كار روبرو هستند، در طولانی مدت با مشكل همراه خواهند شد.
بچه هایی که در حال حاضر به دنیا می آیند در آینده بارهای سنگینی بر دوش خواهند داشت. اگر چه این اتفاق در کشورهای غربی هم روی داده اما آنها مدام به دنبال مانیتور کردن و کنترل هستند امری که ما آن را در کشور رها کرده ایم.
جمعیت بالای ۶۰ سال ایران در ۱۴۰۰ خورشیدی به بیش از ۱۰ درصد جمعیت کل کشور و در ۲۰۵۰ میلادی به بیش از ۲۰ درصد این جمعیت، بالغ میشود.
برپایه برآورد انجام شده در ۱۳۹۷ خورشیدی به وسیله مرکز آمار ایران، هفت میلیون و ۹۳۳ هزار سالمند در ایران وجود دارد که این تعداد جمعیت نسبت به ۱۳۹۵، حدود هفت درصد رشد داشته است. در واقع شاخص پیری جمعیت در کشور از ۱۴.۸ درصد در ۱۳۳۵ خورشیدی به ۳۹.۵ درصد در ۱۳۹۷ خورشیدی رسیده است. یعنی به ازای هر ۱۰۰ تَن جمعیت زیر ۱۵ سال در کشور حدود ۴۰ سالمند در ایران زندگی میکنند.
سالمندی در جامعه با یک قالب کاملا منفی همراه است، یعنی مردم از پیری میترسند زیرا در باور عمومی پیری و سالمندی با تنهایی، ناتوانی و از کار افتادگی می آید. در حقیقت سالمندی پدیده یی طبیعی در دوران حیات آدمی به شمار می رود که اگرچه نمیتوان از وقوع آن پیشگیری کرد اما میتوان با اقداماتی آن را به تاخیر انداخت یا از پیامدهای وخیم آن جلوگیری کرد.
بنابراین در چارچوب سالمندی پویا، سیاستگذاریها و برنامهریزیهایی که سلامت روانی، ارتباطات و مشارکت اجتماعی سالمندان را افزایش میدهند از همان درجه اهمیتی برخوردارند که برنامههایی که بهبود وضعیت سلامت جسمی را باعث میشوند.
امروزه کشورهای مختلف برنامه های جامعی برای بحران جمعیت دارند اما متاسفانه در ایران عزمی جدی برای حل این موضوع وجود ندارد. در حالی که سالمندان به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و خدماتی نیاز به بیشترین خدمات و زیرساخت ها دارند که این موضوع بر روی کشور تاثیرگذار است.
دوران سالمندی زمان انباشت تجربه و استفاده از تجربیات کارشناسان خبره است که باید از وجود آنها در جامعه بهره برد.
لازم است یادآور شویم که بیش از ۱۷ میلیون تن در دهه ۶۰ به دنیا آمدند که این افراد در حدود سالهای ۱۴۳۰ بـه بـالای ۶۰ سال میرسند و این مسئله هنوز جدی گرفته نشده است و آمار در خصوص ازدواج های ناموفق تنها پایتخت، نشان دهنده وضعیت ویژه ای است که این تنهایی ها در آینده نتایج خوبی را به همراه نخواهد داشت.
این فرهنگ باید در کشور رواج پیدا کند که فردی که بازنشسته شد نباید به کسی تبدیل شود که چیزی نمی داند و اعتبار و جایگاه دیگر ندارد چون کار وی هویت وی است و در دوره سالمندی باید برای بازنشستگان حامیان خوبی باشند و آنها را با حقوق اندک رها نکنند. بنابراین دولت با نادیده گرفتن بحث سالمندان سبب می شود مسائل و مشکلات سالمندی افزایش پیدا کند. دولت باید مساله سالمندی را درک کند و اگر ما چشمان خود را بر این مسائل ببندیم باید تاوان بسیاری از مسائل را در آینده پرداخت کنیم.
سالمندان تمام عمر خویش را در راه پیشرفت جامعه به عنوان ارزشمندترین و تاثیرگذارترین افراد هزینه كرده اند، بنابراین دولتمردان وظیفه دارند، برای دوران سالمندی برنامه های منسجم و مفیدی در نظر بگیرند.
باید یک وزارتخانه و یک وزیر به نام وزیر تنهایی داشته باشیم زیرا شاهد افزایش افراد تنها در جامعه خواهیم بود و باید امور این افراد تنها سر و سامان یابد و نیازهایی مانند خانه سالمندان و مراکز نگهداری از سالمندان در آینده افزایش یابد و همچنین نگهدای این افراد نیز هزینه بر خواهد بود، بنابراین باید از هم اکنون به فکر نیازهای پیش روی سالمندان در آینده باشیم.
مطلب آخر اینکه اکنون حدود هفت میلیون بیکار داریم که حدود ۳۰ درصد از آنها فارغ التحصیلان بیکار هستند، جوانی که کار ندارد و در عین حال فکرش نیز تغییر کرده و با وجود فشارهای اقتصادی و گرانی ها موجود، تن به فرزند آوری هم نخواهد داد و این بسیار مهم است.
مریم همتی؛ کارشناس ارشد مطالعات رسانه